ارسال سوال سریع
بروزرسانی: ۱۴۰۳/۱۱/۱۳ زندگینامه کتب مقالات تصاویر دروس سخنرانی پرسش‌ها اخبار ارتباط با ما
دسته‌بندی مقالات جدیدترین مقالات مقالات تصادفی مقالات پربازدید

جدیدترین مقالات

مقالات تصادفی

مقالات پربازدید

موضوع هجرت یکی از عوامل تمکین و ایجاد اقتدار

گزیده تقریر درس خارج فقه جهاد آیة الله كعبی تاریخ سه شنبه 1395/8/11 
گزیده تقریر درس خارج فقه جهاد آیة الله کعبی سه شنبه 1395/8/11 با موضوع هجرت یکی از عوامل تمکین و ایجاد اقتدار:

سه شنبه: 1395/8/11



آیه دومی که اینجا دلالت می کند بر حرمت ضعیف ماندن و وجوب حرکت برای نجات از ضعف آیه 21 سوره ابراهیم است که در روز قیامت گفت و گویی می شود بین ضعفا و مستکبرین (وَبَرَزُواْ لِلّهِ جَمِيعًا فَقَالَ الضُّعَفَاء لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُواْ إِنَّا كُنَّا لَكُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللّهِ مِن شَيْءٍ قَالُواْ لَوْ هَدَانَا اللّهُلَهَدَيْنَاكُمْ سَوَاء عَلَيْنَآ أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِيصٍ)

 مستضعفین به مستکبرین می گویند ما پیروان شما بودیم. مستکبرین پاسخ می دهند اگر خدا راه را به ما نشان می داد که چگونه از عذاب نجات پیدا کنیم ما هم راه را نشانتان می دادیم و ما و شما اینجا فرقی نداریم.

از این آیه شریفه یستفاد اینکه، مستضعف و مستکبر کلاهما في النار ظالم و مظلومی که می توانست حرکت کند هر دو در جهنمد و اینکه واجب است جامعه ضعیف، خود را از ضعف و استکبار نجات دهد و در مقابل استکبار بایستد و ظلم ستیز و استکبار ستیز باشد. حرکت بر علیه مستکبرین هم واجب است و اگر ساکن بشوند و ساکن شوند و حرکت نکنند مستحق عذاب الهی می شوند. مثل ظالمان و حداقل کاری که می توانند انجام دهند هجرت است.

مرحوم صاحب جواهر آیات دیگری هم ذکر می کنند قوله تعالی (وَالَّذِینَ هَاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ)

  آیه 58 سوره حج. اگر کسانی در راه خدا هجرت کنند که این می رساند اگر هجرت اتفاق بیافتد اما به جای پیروزی در مسیر هجرت قتل یا مرگ اتفاق بیافتد. خداوند جزاء می دهد. در مورد آیه عند ربهم یرزقون شهادت مزد جهاد است و مهاجر في سبیل الله که قتلش فرا برسد یا موتش عادی باشد خدا به او اجر حسن میدهد. اجری مثل اجری که به شهداء اررانی می دارد. ان قتل فهو شهید و ان مات فهو ماجور.

پس مهاجر ان مات فقد وقع اجره علی الله. معلوم می شود، حرکت و هجرت فی سبیل الله جهت تحقق عدالت الهی یک نوع جهاد است. پس  هجرت یک حرکت جهادی است.

آیه دیگری که در این زمینه هست، وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ فِي اللّهِ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَلَأَجْرُ الآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ

این آیه شریفه که سوره نحل آیه 43 و 42 است. فلسفه هجرت را بیان می کند که یکی از علت های مهاجرت ظلم است همانطور که یکی از فلسفه های جهاد را ظلم برشمرد اینجا هم در مورد هجرت همین است برای مقابله با ظلم هجرت می کند. در دنیا به آنها حسنه می دهند و اجر آخرت بررگتر است.

هجرت دو عنصر نیاز دارد و اگر نه هجرت کاملی نیست. 

اولا صبر، چون طبیعت هجرت اینگونه است که توام با سختی است. 

دوم و علی ربهم یتوکلون توکل بر خدا و اعتماد بر خدا که خدا در مقابل ظلم، اینها را پیروز می کند.

 روایت نبوی هم در این رابطه خیلی جالب است مجلسی،1403، ج70، ص272) ... الْحَسَنُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ فَرَّ بِدِينِهِ مِنْ أَرْضٍ إِلَى أَرْضٍ وَ إِنْ كَانَ شِبْراً مِنَ الْأَرْضِ اسْتَوْجَبَ الْجَنَّةَ وَ كَانَ رَفِيقَ أَبِيهِ إِبْرَاهِيمَ وَ نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ

فرار به دین واجب است. ممکن است نسبت به این نبوی اشکال شود که این مسئله  چه ربطی به مورد بحث و با تمکین و لزوم ایجاد اقتدار دارد؟ این برای حفظ دین خودش است. می گوییم این فرار به دین می تواند مقدمه برای تمکین شود فرار به دین مقدمه تمکین است و این هجرت اطلاق دارد می تواند فردی یا گروهی باشد و به شیوه های گوناگون اطلاق هجرت می رساند که این هجرت برای تمکین است.

 بعد مرحوم محقق حلی می فرماید این همراه این است که توان هجرت را داشته باشد و همانطور که در آیه اول خواندیم کسانی که امکاناتی برای مهاجرت ندارند و راه بر آنها بسته است هجرت بر آنها واجب نیست مگر بگوییم تحرک برای فراهم شدن امکانات و باز کردن راه 

قید لا حیلة و لا سبيل استثناء عقلی است.

شرط مکنت برای هجرت بدون مخالفی است و اجماع هست بر این مطلب و هجرت بدون امکانات حرجی هم هست. می فرماید حکم مهاجرت برای مردم سه دسته است که در منتهی علامه این را ذکر کرده است:

کسانی که هجرت بر آنها واجب است؛ مثلا در صدر اسلام در مکه مسلمان شده وجوب هجرت هم پیامبر دستور هجرت دادند و مشکلی هم ندارد اما حاظر به مهاجرت نشود این گناه کرده است تا آنجا که در آیه می فرماید الذین آمنوا و لم یهاجروا... ما لکم من ولایتهم من شیئ... وجوب انتصار برای مومن غیر مهاجر واجب است اما او تکلیف مهاجرت را انجام نداده و بعدا بحث می کنیم اگر چه مصب ادله در اختصاص از بلاد شرک به بلاد ایمان است مطلق هجرتی که برای حفظ دین و تقویت دین و تمکین برای دین باشد مقدس است.

 ممکن است انسان به بلادی برود برای توسعه رقعه بلاد اسلام. مطلق کسانی که لا یمکنه اظهار دینه و ان لم یکن فی بلاد الشرک و بتواند مهاجرت کند یجب علیه الهجرة

ثانیا کسانی که هجرت بر آنها مستحب است؛ در بلاد شرک مسلمان شده اما می تواند با قاطعیت از دینش حمایت کند و توانایی کار به هر دلیلی دارد این مستحب است هجرت کند. اصل عدم وجوب هجرت است الا ما ثبت بالدلیل و ظاهر آیه هم به خاطر نجات دین است هجرت در حالی که این می تواند دینش را حفظ کند و کسانی که مثلا عشیره و پشتوانه دارند مستضعف نیستند. عشیره ابزار قدرت است امیر المومنین می فرماید عشیرتک جناحک التی بها تطیر و یدک التي بها تصول و همچنین در آیات شریفه داریم که اگر عشیره نبود مشرکبن بعضی از پیامبران را سنگ می زدند. (لولا رهطک لرجمناک) پس کسب این قدرت مطلوب نزد شارع خواهد بود. در زمان طاغوت بعضی از مبارزها مجبور به هجرت می شدند اما روش کسب قدرت و تمکین متفاوت است بعضی می ماندند و...

حالا چرا مستحب است چون اگر در بلاد شرک و ظلم و ستم بماند و در مرکز اسلام نیاید ممکن است سواد و جمعیت آنها را اضافه کند و زیاد شدن جمعیت پشتوانه قدرت است. مالیات، پول در آوردن در زمان ما خصوصا خودش تولید قددت است و معاشرت اگر باعث تضعیف دینش بشود بر اساس اصل تولی و تبری هم جائز نیست مگر اینکه عدم هجرتش بر اساس مصلحتی باشد. 

حالا من یقدر المصلحة؟

امر هجرت مثل امر جهاد برای تمکین بید من له امر الجهاد و هجرت است. در مورد هجرت به مدینه و حبشه پیامبر دستور داد کما اینکه امیرالمومنین ماموریتهای خاص داشت پس هجرت مثل جهاد یتقوم به مصالح و مفاسدی که ولی امر دستور می دهد.

مسئله بعد اینکه  کسانی که در بلاد اسلام هستند و جایی که ینفذ فیه حکم الله آیا اینها می توانند به بلاد دیگر هجرت کنند؟ اینها بر دسته هایی هستند؛ دسته ای می توانند دینشان را حفظ کنند اما مشکلاتی در زندگی دارند لا اشکال. اما عده ای نخبه دانشگاهی و حوزوی و افراد صلاحیت داری که می توانند باعث قدرت نظام اسلامی بشوند بدون اذن از ولی امر حرام است هجرت کنند اما در زمان ما با پدیده ای به نام فرار مغزها رو به رو هستیم.

الثالث: من لا تجب علیه و لا تستحب و مباح است و هو من کان له عذر ... آن کس که عذر از مهاجرت دارد.

قاعده: هجرت استمرار دارد تا جایی که کفر و شرک باقی است. یعنی تا زمانی که طواغیت و ملحدین هستند و دشمنی با اسلام هست احکام هجرت هم باقی است که هجرت کند به گونه ای که هجرتش بر علیه دشمنان اسلام و مسلمین باشد نه اینکه به نفع آنها باشد بعضی از اهل سنت می گویند هجرت منقطع است و ادله سابق اطلاقش می رساند که هجرت منقطع نمی شود. آنها استدلال می کنند به نبوی لا هجة بعد الفتح چون قبلا از مکه مهاجرت می کردند به مدینه. مکه و مدینه شدند دار الاسلام و در این صورت هجرت معنی ندارد. در ادامه حدیث دارد (و لکنه جهاد و نیة) هجرت یا صرفا برای جهاد است یا نیت جهاد فی سبیل الله.

این روایت از طریق ما ثابت نیست و معارض است با مجموعه ای از روایات نبوی که باز ازطریق اهل سنت ثابت است مثل (لا تنقطع الجهرة حتی تنقطع التوبة) پس بر می گردیم به اطلاقات آیات. 

بله هجرت در بلاد اسلام هم اگر باعث تقویت دین باشد یا تمکین یا درء مفاسد جائز می شود بلکه از محله ای به محله و حتی خانه به خانه و اگر دستور ولی امر باشد که لا یبعد الوجوب.


ارسال سوال